5 فصل برکینگ بد از بدترین تا بهترین بر اساس نظر منتقدان

به گزارش وبلاگ هوشمند، قرار است میانگین امتیازی را که منتقدان راتن تومیتوز و متاکریتیک به هر فصل برکینگ بد داده اند کنار هم بگذاریم و ببینیم کدام فصل این سریال پرطرفدار بیشترین امتیاز را دریافت نموده و در صندلی اول قرار گرفته.

5 فصل برکینگ بد از بدترین تا بهترین بر اساس نظر منتقدان

برکینگ بد یکی از بهترین و تماشایی ترین سریال های تاریخ تلویزیون است که مردم زیادی را در سراسر دنیا شیفته خودش نموده. ولی ما در دنیای آمار و مقایسه زندگی می کنیم و بازخورد منتقدان و امتیازی که به فیلم ها و سریال های مختلف می دهند بهترین ابزار و معیار برای مقایسه عددی آن هاست تا کیفیت هر کدام جداگانه تعیین گردد. به لطف سیستم امتیازدهی متاکریتیک و راتن تومیتوز که هر فصل یک سریال را جداگانه آنالیز می نمایند، می توان به تصویر جامعی از کیفیت سریال رسید.

در ادامه می بینید که هر فصل برکینگ بد چه میانگین امتیازی از منتقدان متاکریتیک و راتن تومیتوز دریافت نموده.

5. فصل اول - میانگین امتیاز: 79.5

برخی ها معتقدند که اولین فصل سریال وینس گیلیگان به قوت چهار فصل بعدی نیست. البته این در مقایسه با خود سریال مطرح شده وگرنه همین فصل اول از خیلی آثار تلویزیونی دیگر جلوتر است. قسمت اول توفانی و کوبنده شروع می گردد و با تماشای همان دقایق ابتدایی اش هم می فهمید قرار است با یک سریال ویژه و منحصربه فرد طرف باشید.

فصل اول جایی بود که سنگ بنای همه شخصیت های مهم داستان چیده می شد. رابطه والتر وایت و جسی پینکمن به عنوان نیروی محرکه نود درصد ایده های داستانی با موقعیتی عجیب و بامزه شکل می گرفت، هنک شریدر، باجناق والتر که مأمور مبارزه با مواد مخدر است، در چند سکانس نسبتا مختصر معرفی می شد، اسکایلر و والت جونیور و نقش اساسی اشان در زندگی و تصمیمات والتر به تصویر در می آمد. شاید دلیل پایین بودن امتیاز فصل اول به نسبت سایر فصل های سریال، کوتاه بودنش باشد. وینس گیلیگان و AMC آهسته و با احتیاط حرکت می کردند و می خواستند فصل اول را جمع وجور در بیاورند و برای همین با 7 قسمت به سرانجام رسید، ولی نه 7 قسمت معمولی.

حجم اتفاق ها و ماجراهای مهیج و تأثیرگذار و درگیرنماینده هر قسمت فصل اول به حدی است که اصلا دلتان نمی خواهد وقفه ای بین آن ها بیندازید. همین الان اگر به IMDb سری بزنید می بینید که امتیاز قسمت های فصل اول یا بالای 9 است یا نزدیک 9 و چنین امتیازی با تعداد رأی دهنده هایی که بین 18 هزار تا 20 هزار نفر هستند نشان از موفقیت بی چون و چرای این فصل دارد. ولی با همه این ها، انگار جادوی برکینگ بد هنوز شروع نشده بود و منتقدان شک داشتند که داستان در ادامه چه مسیری را در پیش خواهد گرفت و سرنوشت این شخصیت های رنگارنگ و ملموس و به شدت جذاب چه خواهد بود.

ولی واقعا نیازی به حدس نبود. مخاطبان سریال خیلی زودتر از این ها فهمیدند که مشغول تماشای یک پدیده هستند، یعنی وقتی به قسمت سوم فصل اول رسیدند. جایی که والتر و جسی مشغول پاک کردن به جامانده جسدی هستند که در اسید حل شده و سقف طبقه بالا را سوراخ نموده و حالا روی زمین ترکیب لزج و مهوعی از گوشت و پوست آب شده و استخوان های ذوب شده ریخته بود که باید جمعش می کردند. هم زمان با این قضیه، والتر گفت وگوی چندین سال پیشش را با گرچن شوارتز به یاد می آورد، گفت وگویی غریب و تکان دهنده درباره عناصر تشکیل دهنده بدن انسان. گفت وگویی که انتهایش (هم زمان با انتهای اپیزود) به نقش روح می رسد و پاسخ ماتریالیستی والتر وایت که می گفت اینجا خبری از روح نیست، داریم از شیمی حرف می زنیم. مخاطبان اگر تا قبل از این صحنه هم گرفتار سریال نشده بودند و بگو مگوهای والت و جسی و روش های نوآورانه والتر برای ساخت متامفتامین و مقابله با دشمنان متحیرشان ننموده بود، بعد از این صحنه کاملا خلع سلاح می شدند.

چند لحظه ماندگار (خطر لو رفتن)

  • شلوار والتر وایت که وسط بیابان و روی هوا معلق است و با باد می رقصد.
  • وقتی دکتر مشغول شرح دادن وخامت بیماری والتر است و والتر که انگار در دنیای دیگری سیر می نماید، به لکه روی لباس دکتر خیره شده.
  • اولین روبروه والتر و جسی حین مأموریت هنک.
  • وقتی جسی که به خانه پدریش رفته، نیمه های شب و با حسرت و اندوه به وسایل دوران نوجوانی (معصومیت؟) خودش نگاه می نماید و چشمش به برگه امتحان شیمی می افتد که والتر وایت تصحیح نموده.
  • حل شدن جسد امیلیو در اسید که سقف را سوراخ می نماید.
  • وقتی والتر برای کشتن کریزی اِیت دو دوتا چهارتا می نماید و لیست مزایا و معایب می نویسد.
  • صحنه کشتن کریزی اِیت و حالات چهره والتر.
  • وقتی والتر مقابل توکو سالامانکا می گوید این شیشه نیست و ماده منفجره را پرتاب می نماید و محله را به هم می ریزد.

4. فصل دوم - میانگین امتیاز: 90.5

وقتی نوبت به فصل دوم رسید، منتقدان هم تعارف را کنار گذاشتند و به کیفیت انکار نشدنی برکینگ بد اعتراف کردند. برای مثال راتن تومیتوز که در فصل اول امتیاز 86% را داده بود، در فصل دوم به امتیاز 97% رسید. حالا قصه جنجالی و نفس گیر شده بود و والتر و جسی درگیر موقعیت های مرگبار و جبران ناپذیری می شدند که تا مدت ها اثرش را در زندگی حس می کردند.

در این فصل شک و تردید اسکایلر نسبت به والتر هر لحظه بیشتر و بیشتر می گردد و با کنار هم گذاشتن تکه های پازل در ذهنش، به تصویری می رسد از دروغ عظیمی که والتر از خودش ساخته و در این مدت به خورد او داده. تنش جاری در زندگی شخصی و خانوادگی والتر از قبل هم بیشتر شده و بهانه هایی که برای غیبت های طولانی مدتش می تراشد هربار دیوانه وارتر از قبل به نظر می رسد.

زندگی شخصی جسی هم پر و بال بیشتری می گیرد و رابطه تراژیکش با جین نقشی کلیدی در ادامه داستان و شخصیت ها ایفا می نماید. تمام تنش های جاری در این فصل با صحنه سرانجامی آخرین قسمت فصل دوم و انفجار دو هواپیمای مسافربری در آسمان بالای سر والتر وایت به اوج خودش می رسد و مخاطب را در بهت و حیرت و انتظار برای ادامه داستان رها می نماید.

مهم ترین شخصیت این فصل و گل سر سبد ماجرا، ساول گودمن وکیل جنایی بی نظیر و دوست داشتنی و محبوب دنیای برکینگ بد است که در قسمت هشتم یعنی بهتره با ساول تماس بگیری پایش به سریال باز می گردد و دل همه را به دست می آورد. باب ادنکرک با لحن و صدایی که فقط مختص خودش است و شوخی های کلامی رگباریش جوری صحنه ها را مال خود می نماید که هر مخاطبی گرفتار شخصیتش می گردد. جای تعجبی ندارد که پروژه جاه طلبانه بعدی وینس گیلیگان و پیتر گولد سریالی با موضوع ساول گودمن شده که نه تنها میراث برکینگ بد را به بهترین شکل ممکن حفظ نموده، بلکه همه چیز را چندین پله ارتقا داده.

چند لحظه ماندگار (خطر لو رفتن)

  • کوشش والتر و جسی برای مسموم کردن توکو که به خاطر هکتور سالامانکا و نگاه همواره وحشت آور و تیزبینش لو می رود.
  • درگیری مسلحانه هنک با توکو و هدف گیری حیرت انگیز هنک.
  • وقتی والت در بیمارستان به ناگاه یادش می آید ساک محتوی پول و تفنگ را وسط اتاق در خانه رها نموده و دزدکی از بیمارستان بیرون می زند تا پنهانش کند و در راه بازگشت به بیمارستان آهنگ waiting Around to Die از The Be Good Tanyas پخش می گردد.
  • حضور جسی در خانه دو معتاد شیشه و روبروه او با پسر خردسالشان.
  • حضور هنک در مکزیک و سر قطع شده ای که قاچاقچی های مکزیکی روی لاک پشت گذاشته اند.
  • جایی که والتر و جسی با کلاه اسکی می خواهند ساول گودمن را تهدید نمایند ولی سرفه های والتر آن ها را لو می دهد.
  • وقتی ساول به مدرسه والتر می آید و سر کلاس درس او با هم حرف می زنند.
  • تمام لحظاتی که والتر و جسی در بیابان گیر افتاده اند.
  • وقتی جسی و جین مشغول تماشای تلویزیون هستند، و جین دست جسی را می گیرد.
  • وقتی والتر به دو جوان که مشغول خرید ملزومات فراوری متامفتامین هستند با لحنی تهدیدآمیز می گوید: از قلمرو من پاتونو بکشید بیرون.
  • اولین روبروه والتر با گاس فرینگ در رستوران لوس پویوس هرمانوز.
  • جایی که والتر به شکلی اتفاقی و بدون اینکه بداند، با پدر جین هم کلام می گردد و درباره خانواده و اهمیت مراقبت از آن حرف می زنند. صحبت هایی که والتر را به یاد جسی می اندازد و به خاطر همین تصمیم می گیرد او را رها نکند تا در منجلاب اعتیاد غرق گردد.
  • گریه های جسی در آغوش والتر.

3. فصل سوم - میانگین امتیاز: 94.5

شاید به جرأت بتوان گفت هیچ دو شخصیتی به اندازه والتر وایت و جسی پینکمن این حجم از جذابیت و انرژی روی صحنه را ندارند. می توانید ساعت ها به تماشای بگو مگوی آن ها بنشینید و لحظه ای احساس خستگی نکنید. صحنه هایی که والت و جسی جلو دوربین هستند بهترین لحظات تاریخ تلویزیون است. چه وقت هایی که با هم سر و کله می زنند و با خلق شوخی های کلامی درجه یک از مخاطب خنده می گیرند، چه وقت هایی که لحظات پر از تنش و کشمکش های نفس گیر را از سر می گذرانند. برای همین وقتی در فصل سوم یک قسمت تمام و کمال به رابطه این دو و ماجرایشان برای پیدا کردن و کشتن یک مگس پرداخت، تماشاگران شاهد اتفاقی ویژه بودند.

شاید برخی ها ایراد بگیرند که این قسمت چرا داستان را جلو نمی برد و مخاطب را سرگرم تماشای کوشش والت و جسی برای نابودی یک مگس نموده. اما ماجرا عمیق تر از این حرف هاست. ماجرا درباره لحظه ای کلیدی در زندگی والتر وایت است که ربط مستقیمی به جسی و جین پیدا می نماید و تعلیقی که در صحنه های این قسمت جاری است از همان می آید.

منتقدان راتن تومیتوز به این فصل امتیاز 100% داده اند که خودش گواه خیلی چیزهاست. امتیاز متاکریتیک هم 89 از 100 ثبت شده. حضور گوستاوو فرینگ به عنوان شخصیتی مرموز و کم حرف که انگار حساب تک تک لحظات زندگیش را دارد در این فصل پررنگ تر می گردد و رابطه والتر و جسی را دچار چالشی جدی می نماید. والتر وایت دومینویی را زمین انداخته که سر دیگرش به فجایعی عظیم ختم می گردد که کنترلی رویشان ندارد، برای همین هرچه به سرانجام فصل نزدیک می شویم تنش جاری در صحنه ها افزیاش می یابد و همه چیز سمت یک رو در رویی تکان دهنده بین والتر وایت و گاس فرینگ و باند مخوفش می رود، یک جدال اجتناب ناپذیر که جلوگیری از آن غیرممکن بود.

چند لحظه ماندگار (خطر لو رفتن)

  • پیتزایی که روی سقف خانه والتر جا خوش می نماید.
  • حضور برادران سالامانکا در خانه والتر و خطری که از بیخ گوش او می گذرد.
  • گیر افتادن والت و جسی در ون و نقشه والتر برای دور کردن هنک.
  • صحنه پرتعلیقی که هنک تماسی مشکوک دریافت می نماید؛ و حمله برادران توقف ناپذیر سالامانکا به او. یک درگیری تمام عیار که نفس را در سینه هر مخاطبی حبس می نماید.
  • گفت وگوی والتر و گاس فرینگ در بیمارستان و جایی که گاس می گوید: حالا باهام دست بده و ازم تشکر کن.
  • اولین حضور جسی در آزمایشگاه زیرزمینی عظیم گاس فرینگ.
  • شام خوردن والتر با گاس فرینگ و صحبت هایش درباره کارکرد مغز در به یاد آوردن خاطرات.
  • گفت وگوی مایکل با والت و خاطره ای که مایک از دوران خدمتش در نیروی پلیس تعریف می نماید.
  • وقتی والتر برای نجات جسی آدم های گاس فرینگ را زیر می گیرد و گلوله ای در سرشان خالی می نماید، و آن نگاه آخرش به جسی و گفتن فرار کن.
  • وقتی والتر در بیابان سر قرارش با گاس فرینگ رفته و کلاه هایزنبرگ را سرش می نماید و سمت گاس و مایک قدم برمی دارد.
  • نگاه پر از اشک و استیصال جسی به گیل بوتکر پیش از اینکه گلوله ای به سرش شلیک کند.

2. فصل پنجم - میانگین امتیاز: 98

محبوبیت برکینگ بد فصل به فصل بیشتر شد و منتقدان هم امتیاز بیشتری به آن می دادند، ولی سر دو فصل آخر کمی اختلاف نظر وجود داشت. به نظر می رسید برکینگ بد با فصل چهارم و آن اپیزود سرانجامی توفانی و میخکوب نماینده اش به نقطه اوجی رسید که برخی از منتقدها حس کردند با فصل پنجم نتوانست از آن پیشی بگیرد.

داستان والتر وایت بدون فصل پنجم به سرانجامی که وینس گیلیگان از ابتدا در ذهنش داشت نمی رسید. ممکن است تاد و شخصیت های نئونازی به نظر برخی ها زیاد از حد به نظر برسند و حس نمایند به بقیه سریال که همه چیزش ملموس و باورپذیر بود نخورد. ولی والتر فصل به فصل بیشتر درگیر دنیای تبهکاری می شد و طبیعی بود در مقطعی که داشت امپراتوری عظیمش را شکل می داد، با جنسی دیگر از کاراکترها آشنا گردد.

فصل سرانجامی برکینگ بد هرچیزی را که طرفداران این سریال فوق العاده عاشقش بودند با شدت و حدتی چندین برابر به نمایش گذاشت. روابط بین شخصیت ها در بهترین و پیچیده ترین حالت خود بود، خط داستانی هر قسمت از نظر قصه پردازی و خلق صحنه های به یادماندنی و جذاب و نفس گیر نظیر نداشت و همه چیز خبر از یک فینال توفانی و فراموش نشدنی می داد.

نیمه اول فصل پنجم فرایند شکل گیری امپراتوری شیشه والتر وایت را به تصویر می کشید و به نظر می آمد هیچ چیزی جلودار هایزنبرگ کبیر نیست. متامفتامین آبی رنگ و محبوب او پا را از مرزهای آمریکا فراتر گذاشته بود و با یاری لیدیا مشتری های برون مرزی هم پیدا نموده بودند. اما همان طور که همه امان انتظارش را داشتیم، تمام این ها اوج گیری های پیش از سقوط بود.

برکینگ بد داستان جزئیات است و عواقب. چیزهای کوچکی که فکرش را هم نمی کنید یک روزی باعث دردسر والتر شوند، در مقطعی خودشان را نشان می دهند و مخاطب را حیرت زده و شوکه مقابل صفحه تلویزیون نگه می دارد. گیل بوتکر و کتاب شعر والت ویتمنی که به والتر هدیه داد از همین موارد است. تقریبا همه می دانستیم وینس گیلیگان که این دنیا ریزبافت و بی نظیرش را با دقتی مافوق تصور طراحی نموده، هیچ چیزی را بی دلیل نشانمان نمی دهد. ولی شاید کمتر کسی فکرش را می کرد سرنوشت والتر وایت و هنک شریدر در دستشویی خانه والت و با کتاب شعر رقم بخورد.

چند لحظه ماندگار (خطر لو رفتن)

  • وقتی ایده جسی درباره آهن ربا جواب می دهد و او با شوق و ذوق فریاد می زند: Yeah bitch! magnets!.
  • عملیات نفس گیر سرقت از قطار حامی متیل آمین و اقدام وحشتناک تاد در کشتن پسربچه دوچرخه سوار.
  • حضور جسی در خانه والتر و شامی که در کنار والتر و اسکایلر می خورد، در کمال معذب بودن.
  • درگیری والتر و مایک و جمله ای که مایک دم مرگش به والت می گوید: خفه شو و بذار در آرامش بمیرم.
  • وقتی والتر به ساعت مچیش نگاه می نماید و هم زمان با تدوینی موازی کشته شدن تک تک آدم های مایک را در زندان می بینیم، با آهنگ Pick yourself up از Nat King Cole.
  • جایی که هنک در گاراژ خانه اش با والت رو در رو می گردد.
  • وقتی جسی پی به نقش والتر در مسموم کردن براک می برد و عصبانی و خشمگین به جان ساول گودمن می افتد.
  • وقتی هنک را جلو چشمان والتر می کشند و والت که انگار تمام دنیا روی سرش هوار شده، به زانو در می آید و روی زمین می افتد.
  • جایی که والتر حالا در تبعید، در باری نشسته و چشمش به برنامه ای تلویزیونی با حضور گرچن و الیوت شوارتز می افتد که نقش او را در شرکت ماده خاکستری در حد انتخاب عنوان شرکت تقلیل می دهند.
  • وقتی والتر جلو اسکایلر اعتراف می نماید که تمام این کارها را به خاطر شخص خودش نموده، چون کارش را دوست داشته و باعث می شده برای اولین بار در عمرش احساس سرزندگی کند.
  • وداع والتر با آزمایشگاه شیشه و نگاهی که با حسرت و افتخار به دم و دستگاه فراوری متامفتامین می اندازد.

1. فصل چهارم - میانگین امتیاز: 98

در این فصل تنش بین والتر و گاس فرینگ به سر حد نهایی خودش می رسد و با فینالی حیرت انگیز که در تاریخ تلویزیون کم سابقه بود سرانجام می یابد. گوستاوو فرینگ یکی از بهترین شخصیت های منفی تلویزیون بود و تعجبی نداشت که فصل چهارم و آخرین حضورش در سریال برکینگ بد با چنین بازخوردهای مثبتی روبرو گردد و امتیازهای بالای خارق العاده بگیرد. این فصل با نمایش خشونت عریان و بی رحمانه گاس فرینگ شروع می شد که در آن گلوی ویکتور را خیلی راحت جلو چشم والتر و جسی می برید. آخرین حضورش هم لحظه ای ماندگار و عجیب بود، جایی که بعد از انفجار از اتاق بیرون می آمد و در حالی که نصف صورتش رفته بود، کراواتش را تنظیم می کرد و در آخر می افتاد و می مرد.

فصل چهارم نقطه اوج شخصیت های والت و جسی بود. آن ها با ضدقهرمان بودن خودشان کنار می آمدند و دیگر سعی نمی کردند ادای آدم های خوب را در بیاورند. انگار بالاخره تقدیر محتومشان را پذیرفته بودند. جسی تا مدتی با تصاویر کشته شدن گیل در سرش کلنجار می رفت و می خواست به هر طریقی شده این ماجرا را فراموش کند، ولی در نهایت با چیزی که هست کنار آمد و نقشش را در داستان زندگیش پذیرفت.

اصلی ترین نکته فصل چهارم، تقابل و جدال بین والتر و گاس فرینگ بود و نقشه نبوغ آمیزی که والت برای نابودی گاس کشید. کاری که والت برای از بین بردن گاس فرینگ کرد تمام تماشاچیان را در بهت و حیرت فرو می برد و همه از خودمان می پرسیدیم والتر وایتی که تا الان می شناختیم حاضر است تا کجا پیش برود، آیا امکان دارد پا را از این هم فراتر بگذارد و به هیولایی تمام عیار تبدیل گردد؟

وینس گیلیگان پاسخ این سؤال را با فصل آخر و توفانی برکینگ بد به ما داد.

چند لحظه ماندگار (خطر لو رفتن)

  • وقتی والت متوجه می گردد اسکایلر پول ها را به تد بنکی داده و مستأصل و هراسان فریادی می زند که تا مغز استخوان بیننده نفوذ می نماید، و بعد مثل دیوانه ها می خندد.
  • گاس فرینگ که بعد از چندین سال انتظار موقعیت انتقام را فراهم نموده، خودش را هم مسموم می نماید تا به هدفش برسد.
  • نقش بازی کردن والتر جلو جسی برای تهییج او علیه گاس و وقتی که جلو او زانو می زند و لوله تفنگش را روی پیشانی خودش می گیرد تا شلیک کند.
  • فریاد گاس فرینگ، لحظه ای پیش از انفجار بمبی که والتر به ویلچر هکتور سالامانکا بسته.
  • وقتی والتر و جسی آزمایشگاه زیر زمینی را منفجر می نمایند.
  • والتر در جواب اسکایلر که حیرت زده و هراسان از او می پرسد چه کاری نموده، با اشک شوقی که دور چشمانش حلقه بسته جواب می دهد: من بُردم، و آهنگ Black از Danger mouse & Norah jones.
  • نگاه پیروزمندانه والتر به لوگوی لوس پویوس هرمانوس که از آینه ماشین گاس آویزان است.

منبع: CBR

منبع: دیجیکالا مگ

به "5 فصل برکینگ بد از بدترین تا بهترین بر اساس نظر منتقدان" امتیاز دهید

2 کاربر به "5 فصل برکینگ بد از بدترین تا بهترین بر اساس نظر منتقدان" امتیاز داده اند | 4.5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "5 فصل برکینگ بد از بدترین تا بهترین بر اساس نظر منتقدان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید